شهر فرش: خرید جدیدترین محصولات فرش بهشتی تبریز سال 1400 ✔️

Wiki Article

شعب شهر فرش مهم ترین عامل قیمتگذاری و تعیین کیفیت فرش تبریز رجشماری است که معیار اصلی به شمار می رود. هرچند جمعیت زنان چادری در این شهر بسیار بیشتر است اما روسری و مانتو و شلوار همچنان رکن اصلی حجاب برای بانوان در این شهر فرش دستباف - من داشتم می رفتم - شهر است. به میرزامحمود از خواندن این نسخهٔ نفیسه و دانستن بعضی اسرار مخفی تشکر نمودم. دربان گفت وزیر تشریف ندارد، مهمان است، اول باور کردم، بعد به خیالم آمد مجلس مخفی اسب و نوکر نمیبرند، و اگر هست در اندرون حیاط است، دربان دروغ میگوید. گرده سوم که از رنگ غرایب گوناگون رنگین گردید و رسام سحر کار خامه در غازه پیرای هریک تصویر بینظیرش دست از آستین بیرون کشیده از عنایات بیغایات تماشائیان دیدهور چنان مستدعی است که اگر در هنگام تفرج حال خطائی یا مواد سهوی بر عارض این خوبان جمله معنی ملاحظه نمایند آنرا بدست اصلاح دور ساخته از پیرایهٔ عنایت گلگونهٔ دیگر بر رویشان کشند و مرا ممنون بل مرهون الطاف خود گردانند. اگر احیاناً کسی گرفتار بیماری شود در حوالی شهر نهریست مریض را در آن غسل دهند فی الفور چاق و صحیح و سالم از آب برمیآید و هر سال طلای بسیار از آن آب بدست میافتد و بخزانهٔ حاکم آنجا داخل میشود. Put up h᠎as be en gen erated  by ​GSA Conten t  Generator DE MO.


خرید فرش از شهر فرش

در یام خانها که در بیرون شهر واقع بود ما را فرود آوردند تمامی رخوت و اسباب از ما برگرفتند و در دفتر ثبت کردند و بخازنان پادشاه سپردند و جمیع مایحتاج از مأکول و مشروب و ملبوس و مفروش در یام خانها ترتیب دادند برای هریک یکجامه خواب ابریشمی با یک خدمتگار مطبوع فرمانبردار حاضر میشد و از آنجا تا خانبالیغ که تختگاه پادشاهست نود و نه یام خانه بود و میان خانهها چند قرغوی و کیدیفو است، قرغوی عبارت از خانهایست که ببلندی شصت گز باشد و دایم الدهر ده کس در آنخانه میبودند و از آنجا خانهای دیگر مینمود که چون سانحهای حادث شود فی الحال آتش بر آنخانه بلند برافروزد و آنرا دیده حارسان قرغوی دوم روشن و همچنین جابجا آتش مشتعل سازند چنانچه در یک شبانهروز سهماهه راه خبردار شوند و بدانند که البته قضیهای واقع شده و بعد از آن مکتوبی مشتمل بر تفصیل واقعه نوشته از این قرغوی بقرغوی دیگر رسانند و همچنین دست بدست میدهند و میانهٔ هر کیدیفو مسافت آن چهار یک فرسخ است در هر قرغو خانهداری چند استکه در more info آنجاها ساکن کردهاند، و یسیاق آنها چنین است که مکتوبرا از قرغو بقرغوی دیگر رسانند و مردم قرغو ده کس و ده روز میباشند و بعد از آن ده دیگر میآیند. This  po​st has be​en completed by G SA Articles᠎ Gen​erat​or Demov​ersion.


سایت شهر فرش جاده مخصوص

طرح فرش شهر فرش پس ما را بفضای اول بردند و سفرهها و خوانها گسترانیدند پس از تناول طعام ما را به یام خانهها بردند و در آنجا جمیع ما یحتاج مهیا و آماده کردند و در روز نوزدهم ذیحجه مهماندار آمد گفت پادشاه امروز شما را طوی میدهد. جامع تواریخ عالمگیر بهادر خان آورده که بتاریخ چهارم شهر شعبان سنهٔ هفت جلوس والا بعرض رسید که در اجین زن تاج العالم نام فرمانروائی میکند و اکثر اوقات بر فیل سوار شده تماشای لشکر میکند و سوای پدر و شوهر حکم او بر همه کس در کمال نفاذ جاریست و طلب امرا و سپاه بر آدمیان قلمرو او تنخواهست هر آدم از وجه زراعت و کشت و کار مقدار دو روپیه در ماه میدهد و در آنملک تمام سال باران و بارش است و دایم درختان بارور میباشد و عجیب آنکه اغصان در شروع بهار بر یکشاخ ثمر پخته و در شاخ دوم غوره و شاخ سوم شکوفه دارد.


قیمت های فرش در شهر فرش

و در آنمحال رسمهای غریب بسیار است و از جمله کار عجیب آنشهر آن که پسران و دختران جوان باهم نرد عشق میبازند و مهر دل را در ششدر درمیاندازند و در شب اول که هر دو مشتاق تلاقی شوند کوتوال حاضر شده آن تاریخ ثبت نماید و تا ششماه هیچکس مزاحمت باحوال آنها نرساند هرجا که دلشان خواهد آمیزش نمایند و دست تصرف بر وصال هم دراز نمایند بهر قسم که دانند مشغول کامرانی باشند و بر وجه دلخواه سرگرم مسرت و نشاط و بعد از انقضای ایام معهود عسس هر دو شیفته را نزد حاکم حاضر میسازند و حالتشان بر روی روز میاندازند و از انقضای ایام مقرر گزارش میکنند و فرمانده پس از استماع، حکم بقتل ایشان میدهد عسس هر دو را از دربار بیرون میآورد و در میدان وسیع میگذارد عاشق و معشوق بر روی یکدیگر اشعار رنگین پرسوز میخوانند و از چشمهسار دیده سیل خون میبارند و هر طرف میگردند خلق بر آنها سنگ و چوب میزنند تا جان از قالبشان برمیآید. هنگام صبح هنوز دروازه باز نشده ما را از پهلوی برج که عمارت میشد بدرون شهر خانبالیغ آورده بدرگاه پادشاه رسانیدند و آن میدانی بود هفتصد قدم یکسر و روی آن میدان را بآن وسعت بسنگ رخام تراشیده فرش کرده بودند در آن از بالای فرش پیاده شده گذشتیم و بدرگاه شهریاری وارد گشتیم و بر هر دو طرف در، پنجپنج فیل بازداشته بودند و فیلان خرطومها بجانب راه دراز کرده ما از میانه خرطومهای فیلان گذشتیم و بدرون رفتیم، قریب بصد هزار آدمی در آنوقت که هنوز روز ندمیده بود و روشنی بلند نشده در آن بارگاه حاضر بودند و در آن فضای دیگر بود از آن وسیعتر و در پیش آن کوشکی رفیع که بلندی کرسی آن از روی تخمین سی ذرع بود و بر بالای آن کرسی ستونهای پنجاه گزی نصب کرده بودند و عمارات عالیه بر دور آن بود و از آنجمله ستون شصت گزی، در پیش ستونها سه دروازه، دروازهٔ، میانین ارفع و اوسع مینمود و در چپ و راست دروازهها کوس و کورکه و نفیر و نقاره و ناقوس بعضی آویخته و بعضی ایستاده و قریب دو هزار مغنی بعضی خواننده و برخی سازنده ایستاده آوازهای زیر و بم باهم ساز کرده بزبان ختای و الحان و اصول، ایشان دعا و ثنای شهریار ختا میگفتند و مقدار ده هزار کس مرد مسلح همه حربهها مثل سنجق و دور باش و ژوبین و خشت فولاد و تبرزین و گرز و نیزه و شمشیر و خنجر در دست داشتند و در اطراف آنفضا خانهها و صفهها و شبکهها بود و فرش تمام زمین سنگ تراشیده چون روز روشن شد آنجماعت که بر بالای کوشک منتظر برآمدن پادشاه بودند بیکبارگی کوس و کورکه و سنج و ناقوس و دمامه و نفیر و نقاره فرو کوفتند چنانچه زلزله در گنبد خضرا افتاده آنسه دروازه گشاده گشت و خلایق از بیرون به اندرون دویدند ما را از آنفضا بقصر دیگر بردند آنمحل را از اول بغایت دلگشا و وسیعتر دیدیم در آن فضا کوشکی در نهایت آراستگی بود و از کوشک اول بزرگتر مینمود و در تکلف و تزیین از اول بهتر تخت با زیب و زینت آوردند که در بلندی چهار ذرع بود و بر گرد آن مانند خرگاه چادر برافراشتند که پوشش آن اطلس زرد و درون آن از برد ختائی بود و تصاویر مختلفه چون سیمرغ و اژدها و غیرهما بر آن مصور بود.

Report this wiki page